حس خوبیه وقتی بدونی
تو این دنیای بزرگ و بین اینهمه جمعیت
هستند کسانی که تو هم براشون مهمی
حالت رو میپرسند، وقت میذارن باهات حرف بزنن
و چه عالیه که برا با تو بودن، وقتشونو آزاد میکنن
با هم بودن میتونه یه چت باشه، حتی میتونه یه مکالمه تلفنی ساده باشه یا با هم و کنار هم، هر جایی
مهم اون اهمیت دادن و ارزشمند بودنه
و
یه حال خوب تر رو وقتی داری که با اونی باشی که دوسش داری و دوست داره😍
تراپی فقط صحبت کردن با فردِ مورد علاقه ت تو ماشین پارک شده، تو هوای بارونی
این حال رو برا خودم و همه آرزو میکنم☺️
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، اتفاقات پیرامونم ، دوستان
اومدنی ای که دیر بیاد
رسیدنی ای که دیر برسه
بودنی که به وقت خودش نباشه
دیگه اون جذابیت رو نداره
چون هیجانش، اون هیجان نیست
هر چیزی هر چه هم جذاب باشه و خاص
به وقت خودش اینجور بوده و بعدا خاص بودنشو از دست میده
وقتش که گذشت
فرقی نمیکنه میخواستی یا نمیخواستی
مثل در رفاه مطلق بودن به وقت مرگه
هر چیز به وقت خودش...
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، اتفاقات پیرامونم ، دوستان
چیزی که با تمام وجود قابل درکه برام اینه که
پارتنر برای جسم فراوونه، همه جا به وفور پیدا میشه، تو هر سن، شرایط جسمی و موقعیت اجتماعی باشی کافیه سکس بخوای و لب تر کنی😉
اما
آنچه کمیابه، پارتنر برای روحه، اونکه بخواد پا به پات بیاد، درکت کنه و تنهاییاتو پر کنه!
پارتنر سکسی داشتن راحته، در مقابل، یه دوست، یه همراه صمیمی داشتن خیلی سخته😒
ما کدوم رو بیشتر نیاز داریم؟
خودم قطعا دومی🙄
اولی رده، به همون دلیل که گفتم😵💫
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، دوستان
ما تصور میکنیم که نیازمند روابط جسمی و جنسی هستیم. اما در واقع ما بیش از آن، نیازمند صمیمیت هستیم و صمیمیت در اینجور روابط خلاصه نمیشود.
ما نیازمند نوازش، ارتباط چشمی و پذیرفته شدن هستیم. خندیدن با یک نفر، احساس امنیت در کنار او و این احساس که کسی واقعا تورو دوست دارد.
بله، ما نیازمند اینها هستیم.
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم
اینکه متاهل ها هم دلشون بخواد با کسی دوست شن که از جنس خودشون نباشه، آیا هنوزم خیلی عجیبه؟
اینکه مخفیانه وارد روابط دوستی میشن، تابوشکنیه؟
به نظر منکه تموم شده اون روزا
الان شده جزو روزمرگی های همه
حداقل، تو این اوضاع عجیب جامعه، تو این روزای سختی و فشار
که متاهلا فشار بسیار بیشتری رو تحمل میکنن
کمی دلشون خوش باشه به روابط ممنوعشون
اما این وسط
چرا من، دیگه چنین حسی ندارم؟😂
کلا شنا کردن خلاف موج شده سبک زندگیم
الانم جزو اون اقلیتم، قبلا هم جزو اقلیت بودم
سالهای خیلی دور، که تعداد خیلی کمی گوشی موبایل داشتن، چقد برا شاگردام عجیب بود که دوتا گوشی دارم🤭
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، اتفاقات پیرامونم ، خانواده ، دوستان
من از مهر ۸۰ که بورسیه دبیری قبول شدم، عملا در سن ۱۸ سالگی استخدام شدم و کارمندیم شروع شد
فصل بعدی زندگیم از ۸۹ با گرفتن کد بورسیم شروع شد
از اونوقت تا سه سال پیوسته و بعدشم گاه و بیگاه بورس کار میکردم
از ۹۶ کارای صرافی و خرید و فروش ارز رو شروع کردم
و تا الان هم تدریسم و هم کارای بورس و ارز رو انجام میدم
حالا تصمیم گرفتم با شروع مهر و آزاد شدن وقتم، فصل جدیدی رو باز کنم و به شکل تخصصی بپردازم به سرمایه گذاری در ارزها و فارکس
پس استارت یادگیری مطالب جدید رو زدم و دارم زمینه مطالعه تخصصی بازار کریپتو و چارت خوانی و... رو برا خودم فراهم میکنم
دوره آموزش سبک RTM رو هم دارم که به زودی سرزنده و پر نفس شروع میکنم
به امید اینکه مثل همیشه موفق بشم و شادکام☺️
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اتفاقات کاری ، اتفاقات پیرامونم
برچسبها: بورس , کریپتو , ارز , فارکس
سلام به خودم و هر کی اینو میخونه
از اینکه مدت زیادیه نیومدم اینورا خوشحال نیستم ولی بنا به خیلی دلایل نمیتونستم
یه خلاصه ای گزارش میدم و بعد، با سرعت پیش میریم به سوی آینده
پاییز ۱۴۰۳ معمولی گذشت...
اما
زمستون برام متفاوت بود
دیگه وزنم داشت زیادی بالا میرفت، حس باشگاه نداشتم
خسته بودم از اینکه سالها میرفتم باشگاه، دلم استراحت میخواست
که نتیجه ترک یک باره باشگاه، شد اضافه وزن ده پونزده کیلوییم و شدم یه تپلوی جذاب🤪
پس یه تصمیم گرفتم
انقلابی بود برا خودش
تصمیم گرفتم برم دنبال عمل بای پس معده
پس اول با دکتر مشورت کردم و طبق قد و وزنم موافقت کرد
کارای چکاپ قبل از عمل رو انجام دادم و بهمن جراحی انجام شد
یه پروسه ی لاغری خاص که هم راحتی و هم اذیتی، هم سخته و هم آسون
خلاصه کل ۷ ماه گذشته ام بیشترین مشغله ام، درگیری ام با عمل جراحی و بعدش بوده!
امروز دقیقا ۷ ماه گذشته و من ۳۴ کیلو کم کردم که خیلی خوشحالم برا این نتیجه
چون همیشه ورزش میکردم و بعد از عمل همه نکات رو رعایت کردم و داروهام و مکملامو به خوبی استفاده کردم خوشبختانه عوارض منفی ای نداشت برام و پوستم عالی موند، نه جاییم افتادگی داره و نه شل شدگی و...
تیرماه هم تصمیم گرفتم دیگه معاونتم رو تموم کنم و برگردم تدریس
پس رفتم ابلاغ تدریس گرفتم برا دبیرستان کنار خونمون با برنامه تدریس ۳ روز در هفته
الان از یه معاون فناوری تپلو در مهر ۱۴۰۳ تبدیل شدم به یه دبیر ریاضی لاغر در مهر ۱۴۰۴ که بابت همه چیش خیلی خوشحالم
بی صبرانه منتظر اول مهر و شروع مدارسم😍
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اتفاقات کاری
برچسبها: کارمندی , شاغل , چاقی , لاغری
احساس میکنم اونقد هیچ شادی و تفریحی در جامعه و از طرف مردم نمیبینم
انگار همه دل مرده شدیم
دیگه چیزی خوشحالمون نمیکنه
چه پول داشته باشیم
چه نداشته باشیم
حتی دوستی ها
حتی عشق های ممنوع
خسته ام از همه چی
این روزا دلم اون روزامو میخواد
روزای شاد ۱۹-۱۸ سال پیش رو
و دوستی که هنوزم دوسته اگرچه سالها دوست نبود
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اتفاقات پیرامونم
این روزا، عجیب خیلی از فراموش شده ها یادم میکنند
انگار یه دکمه یادآوری زدم براشون
چقدم همه مثل همون روزان
ولی من نیستم
نمیدونم چرا اینجوره
گاهی همه چی بر میگرده به قبل
به روزای جذابی که تو اوج خوشی بودم
جوون بودم و دنیام، دنیای خاصی بود
الان ولی نه
دوس دارم دایره اطرافیانم محدود باشه اما خوب ها باشند
اونا هم خوب بودند
اما
گذشته ها به پشت سر ما تعلق دارند
شاید آسیب هایی که از افراد گوناگون به شکل های مختلفی دیدم، جراتمو برا مشخص شدن وضعیتم بالا برد و انتخابامو مشخص کرد
نمیدونم
شاید اینا هم خوبترای زندگیم بودن و آسیبی ندیدم
ولی الان اصلا تو ذهنم نیستند
برسه به اینکه اولویت باشن
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، اتفاقات پیرامونم ، دوستان
گاهی ما خسته میشیم از یه چیزایی تو زندگیمون
حتی کوچک
حتی جزئی
پس یا تلاش میکنیم تغییرش بدیم یا بپذیریمش
یه چیزایی گاهی خوبند و بعضی وقتا بد
وقتی خوبن لذت میبریم و وقتی بدن ازشون دوری میکنیم
اما ممکنه مجبور به انجام بعضیشون بشیم، هر چه هم بد باشن یا جذاب نباشن
به نظر من، یه تعریف هیچوقت عوض نمیشه و اغلب نادیده گرفته میشه
هر گونه سکس بدون رضایت دو طرف میشه تجاوز
حتی اگر رابطه بین زن و شوهر باشه
پس باید خیلی حواسمون باشه
به حس و حال طرف مقابلمون
مبادا براش، جای لذت بردن رو با اذیت شدن عوض کنیم!
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم
ای دوست
ما راهمون رو یکی انتخاب کردیم
اما بدون نظر من برای رفتنمون توی این مسیر اینه که
جسمت برای خودته، خودت اختیارشو داری، جسمت رو در اختیار هر کسی میخوای بذار
اما
قلب و احساست برای من
بذار در انحصار من باشه
من از تو فقط اینو میخوام
منو دوست بدار و با من بمان
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، دوستان
امشب یه پارادوکس عجیب روتحمل میکنم
اونقد غمگینم که دوس دارم زار زار گریه کنم
به همون اندازه دلم میخواد برقصم و تفریح کنم
اما کلا فازم غمه و ای کاش ها
شاید دلیلش ماجراییه که این روزا فکرم درگیرشه
کاش وقتی ذوقشو داریم اتفاق بیفته
وقتش که گذشت
دیگه مهم نیست بشه یا نشه
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم
آیا اینکه ما دوس داریم روابطمون آزاد باشه و به شریک زندگیمونم اجازشو بدیم
عجیبه؟
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، خانواده
طوری
دوستت میدارم
که هر شبانهروز
بی آنکه ببینمت
بی آنکه ببوسمت
بی آنکه لمست کنم
بودنیترین بودنیِ شخصِ
جهانم شدهای...
نوشته ای از آنتو
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم
تو دوره لیسانس
بین پسرای آشنا تو دانشگاه
یکی بود که با اختلاف زیاد از همه خوش تیپ تر و به روزتر بود
دوست دختر داشت
و شیک میگشت
منم کلا این مدل پسرا رو تایید میکردم
ازش خوشم میومد ولی هیچوقت دنبالش نبودم...
موضوعات مرتبط: حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، اتفاقات پیرامونم ، دوستان
ادامه مطلب
دلم گرفته
آخه چرا باید این انتخاب من باشه
دلم عشق میخواد❤️❤️🔥
دلم رضایت میخواد
دلم لذت بردن از زندگی میخواد
اینجا تو یه جزیره ام
خودم تنهای تنها
هیشکی نیست بفهمه منو
هیشکی نیست اصلا بفهمه من یه انسانم😟
موضوعات مرتبط: حس من تو خونه ، حس درونی خودم ، خانواده
امشب آقا رفته بود بیرون و تا ۱ و نیم شب نیومد
بعد که اومد معلوم شد با دوس دخترش و خواهر دختره و دوتا دوستِ دختره رفتن بیرون
با دوس دختر داشتنش مشکل ندارم
ولی اینکه اون لشکری میاد میرن بیرون کمی نگرانم میکنه
کلا حسم متناقضه
موضوعات مرتبط: حس من تو خونه ، حس درونی خودم ، اعتقادات و نظراتم ، خانواده